فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Barrow

ˈberoʊ ˈbærəʊ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

فرغون، چرخ‌دستی، کراچی، زنبه، خاک‌کش

The construction workers used a barrow to move bricks and cement.

کارگران ساختمانی از فرغون برای جابه‌جایی آجر و سیمان استفاده می‌کردند.

The gardener loaded the barrow with soil and began wheeling it to the flowers bed.

باغبان فرغون را با خاک بار زد و شروع به چرخاندن آن به‌سمت باغچه‌ی گل‌ها کرد.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی گاری (برای میوه، سبزیجات و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The barrow was filled with fresh fruits and vegetables for sale.

گاری پر از میوه‌ها و سبزیجات تازه برای فروش بود.

I saw a colorful barrow selling flowers on the street corner.

یک گاری رنگارنگ را دیدم که در گوشه‌ی خیابان گل می‌فروخت.

noun countable

گورپشته، کوه، تپه

The villagers believed that the barrow was haunted by the spirits of those buried within.

روستاییان معتقد بودند که گورپشته توسط ارواح کسانی که در داخلش دفن شده بودند، تسخیر شده است.

The archaeologists discovered an ancient barrow filled with artifacts and human remains.

باستان‌شناسان یک گورپشته‌ی باستانی پر از آثار و بقایای انسان را کشف کردند.

noun countable

جانورشناسی گراز نر اخته‌شده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

I couldn't believe how big the barrow grew in just a few months!

باورم نمی‌شود که گراز نر اخترشده در عرض چند ماه چقدر بزرگ شد!

The barrow squealed loudly as it ran through the muddy field.

گراز نر اخترشده درحالی‌که از میان زمین گل‌آلود می‌دوید، با صدای بلند جیغ زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barrow

  1. noun a pig castrated before maturing
    Synonyms:
    hog pigling cart carriage trolley wheelbarrow handtruck garden cart lawn cart pushcart dumpcart rickshaw jinrikisha bank hill mound pile mountain dune grave burial-mound grave mound tumulus gurry mote cist dokhma
  1. noun the quantity that a barrow will hold
    Synonyms:
    barrowful

ارجاع به لغت barrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barrow

لغات نزدیک barrow

پیشنهاد بهبود معانی