فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tumbrel

ˈtʌmbrəl ˈtʌmbrəl

توضیحات:

به این شکل نیز نوشته می‌شود: tumbril

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

گاری کشاورزی

The farmer loaded the freshly harvested crops onto the tumbrel.

کشاورز محصولات تازه برداشت‌شده را روی گاری بار کرد.

The farmer used a sturdy tumbril to transport hay bales from the field to the storage.

کشاورز برای انتقال بسته‌های یونجه از مزرعه به انبار از یک گاری محکم استفاده کرد.

noun countable

گاری ویژه‌ی حمل زندانی به محل اعدام با گیوتین (انقلاب کبیر فرانسه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The prisoners huddled together in the tumbrel

زندانیان در گاری دور هم جمع شده بودند.

The tumbril was surrounded by guards.

نگهبانان گاری را محاصره کرده بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tumbrel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tumbrel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tumbrel

لغات نزدیک tumbrel

پیشنهاد بهبود معانی