شکل جمع:
prerogativesحق ویژه، امتیاز مخصوص، حق ارثی، امتیاز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is the prime minister's prerogative to dismiss ministers.
نخستوزیر اختیار دارد وزیران را معزول کند.
a father's prerogatives and responsibilities
امتیازات و مسئولیتهای یک پدر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prerogative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prerogative