آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Say-so

ˈseɪsoʊ ˈseɪsəʊ

معنی say-so | جمله با say-so

noun informal

اجازه

I can't make any decisions without her say-so.

نمی‌توانم بدون اجازه‌ی او تصمیم بگیرم.

He didn't have the say-so to sign the contract.

او اجازه نداشت قرارداد را امضا کند.

noun informal

حرف (بدون مدرک)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I don't trust his say-so.

من به حرف او اعتماد ندارم.

His say-so is not enough to convince me.

حرفش من را قانع نمی‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد say-so

  1. noun the right and power to command, decide, rule, or judge
  1. noun the right or chance to express an opinion or participate in a decision

ارجاع به لغت say-so

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «say-so» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/say-so

لغات نزدیک say-so

پیشنهاد بهبود معانی