آخرین به‌روزرسانی:

Aviation

ˌeɪ- / / ˌæ- ˌeɪviˈeɪʃn

شکل جمع:

aviations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

هوانوردی، حمل‌ونقل‌ هوایی (دانش و فناوری پرواز و صنایع مربوط به آن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The aviation industry is crucial for economic growth.

صنعت هوانوردی برای رشد اقتصادی بسیار حائز اهمیت است.

Aviation safety is a top priority for all airlines.

امنیت حمل‌ونقل‌ هوایی اولویت اصلی تمامی خطوط هوایی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He studied aviation to better understand flight mechanics.

او برای درک بهتر سازوکار پرواز در رشته‌ی هوانوردی تحصیل کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aviation

  1. noun flying an aircraft; study of flying aircraft
    Synonyms:
    flight piloting navigation aeronautics aerodynamics

ارجاع به لغت aviation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aviation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aviation

لغات نزدیک aviation

پیشنهاد بهبود معانی