آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Vote

    voʊt vəʊt

    گذشته‌ی ساده:

    voted

    شکل سوم:

    voted

    سوم‌شخص مفرد:

    votes

    وجه وصفی حال:

    voting

    شکل جمع:

    votes

    معنی vote | جمله با vote

    verb - intransitive verb - transitive B1

    رأی دادن، نظر دادن (معمولاً در قالب رأی‌گیری)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    I voted in favor of that bill.

    من به آن لایحه رأی دادم.

    We will vote on the new policy next week.

    ما هفته‌ی آینده درباره‌ی سیاست جدید رأی‌گیری خواهیم کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Voting with their money, our customers showed their trust in us.

    مشتریان ما با خرج کردن پول خود به ما رأی اعتماد دادند.

    The students voted our picnic a success.

    شاگردان نظر دادند که پیک‌نیک ما موفقیت‌آمیز بود.

    I vote we leave now.

    نظر من این است که هم اکنون برویم.

    to vote down a motion

    پیشنهادی را با رأی دادن رد کردن

    noun countable B1

    رأی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The Democrats lost the farm vote.

    دموکرات‌ها آرای روستاها را از دست دادند.

    Your proposal was rejected by five votes.

    پیشنهاد شما با پنج رأی (مخالف) رد شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    How many votes does it take to get an Oscar nomination?

    چند رأی برای گرفتن نامزدی اسکار لازم است؟

    by the vote of the people

    طبق رأی مردم

    to cast votes

    رأی دادن

    vote count

    شمارش آرا

    a light vote

    آرای قلیل

    noun countable B2

    رأی‌گیری، اخذ رأی

    The final vote will be held tomorrow.

    رأی‌گیری نهایی فردا برگزار خواهد شد.

    They took a vote on whether to accept the proposal.

    آن‌ها برای پذیرش پیشنهاد رأی‌گیری کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to take a vote

    اخذ رأی کردن

    phrase singular

    (the vote) میزان رأی، تعداد آرا

    The candidate won with 60 percent of the vote.

    نامزد با ۶۰ درصد رأی پیروز شد.

    Their share of the vote has dropped significantly since the last election.

    سهم آن‌ها از تعداد آرا از انتخابات گذشته به‌طور چشمگیری کاهش یافته است.

    phrase singular C1

    (the vote) حق رأی

    Granting the vote to all citizens was a historic moment.

    اعطای حق رأی به تمام شهروندان، لحظه‌ای تاریخی بود.

    Until recently, many marginalized groups were denied the vote.

    تا همین اواخر، بسیاری از گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده از حق رأی محروم بودند.

    verb - transitive

    انتخاب کردن (به وسیله‌ی رأی‌گیری)

    They voted her in as president.

    آن‌ها او را به‌عنوان رئیس انتخاب کردند.

    In 2016 Leonardo DiCaprio was voted Best Actor for "The Revenant."

    در 2016 لئوناردو دی کاپریو برای "The Revenant" به عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vote

    1. noun decision or right to decide representation
      Synonyms:
      choice ballot referendum poll suffrage franchise plebiscite majority tally aye nay yea will wish ticket yes or no secret ballot show of hands
    1. verb decide on representation
      Synonyms:
      choose elect determine decide opt establish enact declare judge return effect propose suggest recommend confer grant enfranchise put in office ballot go to the polls cast vote cast ballot pronounce second
      Antonyms:
      abstain

    Phrasal verbs

    vote (something) down

    رد کردن، نپذیرفتن (قانون، طرح، مصوبه، لایحه، وغیره) به وسیله‌ی رأی دادن

    vote (somebody) out

    (با رأی دادن) کسی را از موقعیت قدرت، شغل و یا از سِمتی برکنار کردن

    vote (something) through

    تصویب (قانون، طرح، مصوبه، لایحه، وغیره) به وسیله‌ی رأی دادن

    لغات هم‌خانواده vote

    • noun
      vote, voter
    • verb - transitive
      vote

    سوال‌های رایج vote

    گذشته‌ی ساده vote چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده vote در زبان انگلیسی voted است.

    شکل سوم vote چی میشه؟

    شکل سوم vote در زبان انگلیسی voted است.

    شکل جمع vote چی میشه؟

    شکل جمع vote در زبان انگلیسی votes است.

    وجه وصفی حال vote چی میشه؟

    وجه وصفی حال vote در زبان انگلیسی voting است.

    سوم‌شخص مفرد vote چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد vote در زبان انگلیسی votes است.

    ارجاع به لغت vote

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vote

    لغات نزدیک vote

    • - votaress
    • - votary
    • - vote
    • - vote (somebody) out
    • - vote (something) down
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.