گذشتهی ساده:
enfranchisedشکل سوم:
enfranchisedسومشخص مفرد:
enfranchisesوجه وصفی حال:
enfranchisingآزاد کردن، از بندگی رهاندن، معاف کردن، حقوق مدنی اعطا کردن به
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The enfranchisement of women has not yet been accomplished in some countries.
بهرهمندی زنان از حقوق شهروندی هنوز در برخی کشورها اجرا نشده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enfranchise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enfranchise