به تابعیت کشوری در آمدن، پذیرفته شدن (در کشور)، جزو زبانی وارد شدن (کلمات)، بومی شدن (گیاه و جانور)، طبیعی شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Naturalized citizens have all the rights of native-born citizens.
شهروندان به تابعیتدرآمده کلیهی حقوق شهروندان بومی را دارند.
Some Latin phrases have become completely naturalized in the English language.
برخی عبارتهای لاتین کاملاً جای خود را در زبان انگلیسی باز کردهاند.
Some African weeds have become naturalized here.
برخی از علفهای افریقایی در اینجا پا گرفتهاند.
immigration and naturalization service
(در امریکا) ادارهی مهاجرت و شهروندسازی
(امریکا) ادارهی مهاجرت و شهروندسازی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «naturalize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/naturalize