(شخصی که دوست دارد برهنه باشد و معتقد است که مردم نباید لباس بپوشند) عریانگرا، برهنهگرا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is a dedicated naturist.
او عریانگرایی متعهد است.
My wife knew I was a naturist before we married.
همسرم قبل از ازدواج میدانست که من برهنهگرا بودم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «naturist» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/naturist