امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Naturopathic

    ˌneɪtʃərəˈpæθɪk ˌneɪtʃrəˈpæθɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    طبیعت‌درمان، طبیعت‌درمان‌گرا، مربوط به طبیعت‌درمانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The naturopathic philosophy aligns with many ancient healing traditions.
    - فلسفه‌ی طبیعت‌درمانی با بسیاری از سنت‌های باستانی درمانی هم‌راستا است.
    - Behrouz's naturopathic lifestyle includes a balanced diet and regular exercise.
    - سبک زندگی طبیعت‌درمان‌گرای بهروز شامل رژیم غذایی متعادل و ورزش منظم است.
    - She decided to visit a naturopathic doctor for her chronic health issues.
    - او تصمیم گرفت برای مشکلات مزمن سلامتی خود به پزشکی طبیعت‌درمان مراجعه کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد naturopathic

    1. noun relating to naturopathy

    ارجاع به لغت naturopathic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «naturopathic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/naturopathic

    لغات نزدیک naturopathic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی