شکل جمع:
majoritiesاکثریت، حزب اکثریت، گروه اکثریت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
A majority of the people support him.
اکثریت مردم از او پشتیبانی میکنند.
The bill was passed with a majority vote.
لایحه با رأی اکثریت تصویب شد.
The majority respects the rights of the minority.
اکثریت، حقوق اقلیت را محترم میشمارند.
majority leader
رهبر (گروه) اکثریت
He died before he had attained his majority.
پیش از رسیدن به سن قانونی فوت کرد.
A majority of the students have cars.
اکثر دانشجویان اتومبیل دارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «majority» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/majority