مردی، رجولیت، آدمیته، مردانگی، شجاعت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The country lost the flower of its manhood in that war.
در آن جنگ، کشور گل سرسبد مردان خود را از دست داد.
He reached manhood in a frontier town.
در یک شهر مرزی پا به دوران بلوغ گذاشت.
From childhood to manhood, then to old age.
از کودکی به مردی و سپس به پیری.
They proved their manhood by resisting the enemy.
آنان با مقاومت در برابر دشمن مردانگی خود را ثابت کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manhood» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manhood