امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Manhood

ˈmænhʊd ˈmænhʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
مردی، رجولیت، آدمیته، مردانگی، شجاعت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The country lost the flower of its manhood in that war.
- در آن جنگ، کشور گل سرسبد مردان خود را از دست داد.
- He reached manhood in a frontier town.
- در یک شهر مرزی پا به دوران بلوغ گذاشت.
- From childhood to manhood, then to old age.
- از کودکی به مردی و سپس به پیری.
- They proved their manhood by resisting the enemy.
- آنان با مقاومت در برابر دشمن مردانگی خود را ثابت کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manhood

  1. noun maturity
    Synonyms:
    adulthood boldness bravery chivalry courage daring determination firmness forcefulness fortitude gallantry hardihood honor machismo manfulness manliness masculinity mettle nobility potency resoluteness resolution self-reliance spirit sturdiness tenacity valor virility
  1. noun physical maturity and strength of adult male or female
    Synonyms:
    adulthood coming of age fecundity femininity fertility manfulness manliness masculinity mettle potency virility womanliness womanness
    Antonyms:
    childhood

لغات هم‌خانواده manhood

  • verb - transitive
    man

ارجاع به لغت manhood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manhood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/manhood

لغات نزدیک manhood

پیشنهاد بهبود معانی