فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Manned

سوم‌شخص مفرد:

mans

وجه وصفی حال:

manning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(هواپیما یا فضاپیما یا مأموریت فضایی و غیره) دارای خدمه‌ی انسانی، سرنشین‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a manned earth satellite

ماهواره‌ی زمینی سرنشین‌دار

manned and unmanned aircraft

هواپیمای سرنشین‌دار و بدونِ سرنشین

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manned

  1. adjective having a crew
    Antonyms:
    unmanned
  1. verb
    Synonyms:
    fortified garrisoned

لغات هم‌خانواده manned

  • verb - transitive
    man

ارجاع به لغت manned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manned

لغات نزدیک manned

پیشنهاد بهبود معانی