معنی virility به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

vəˈrɪləti vəˈrɪləti

معنی

noun

مردی، رجولیت، قوه مردی، نیرومندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد virility

noun masculinity

Synonyms: forceful, machismo, macho, maleness, manhood, manliness, muscularity, potency, power, ruggedness, strength, vigor

ارجاع به لغت virility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «virility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/virility

لغات نزدیک virility

- virile
- virilism
- virility
- virilocal
- virion

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel