سلحشوری، دلیری، جوانمردی، فتوت، تعارف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
in the age of towering castles and chivalry
در دوران قلعههای رفیع و سلحشوری و عیاری
He treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness.
او با زن و فرزند دشمن دیرینهاش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.
Learning consists of humaneness, chivalry, and courtesy.
علم آدمیت است و جوانمردی و ادب.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chivalry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chivalry