زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Chivalry

ˈʃɪvlri ˈʃɪvlri

معنی chivalry | جمله با chivalry

noun

سلحشوری، دلیری، جوانمردی، فتوت، تعارف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

in the age of towering castles and chivalry

در دوران قلعه‌های رفیع و سلحشوری و عیاری

He treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness.

او با زن و فرزند دشمن دیرینه‌اش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Learning consists of humaneness, chivalry, and courtesy.

علم آدمیت است و جوانمردی و ادب.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chivalry

  1. noun valor, gallantry
    Synonyms:
    courage valiance politeness courtesy fairness courtliness
    Antonyms:
    fear cowardice humility humbleness

ارجاع به لغت chivalry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chivalry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chivalry

لغات نزدیک chivalry

پیشنهاد بهبود معانی