فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chivalry

ˈʃɪvlri ˈʃɪvlri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

سلحشوری، دلیری، جوانمردی، فتوت، تعارف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

in the age of towering castles and chivalry

در دوران قلعه‌های رفیع و سلحشوری و عیاری

He treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness.

او با زن و فرزند دشمن دیرینه‌اش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Learning consists of humaneness, chivalry, and courtesy.

علم آدمیت است و جوانمردی و ادب.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chivalry

  1. noun valor, gallantry
    Synonyms:
    courage valiance politeness courtesy fairness courtliness
    Antonyms:
    fear cowardice humility humbleness

ارجاع به لغت chivalry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chivalry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chivalry

لغات نزدیک chivalry

پیشنهاد بهبود معانی