فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chive

ˈt͡ʃaɪv t͡ʃaɪv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

غذا و آشپزی گیاه‌شناسی (حاوی یا مربوط به) پیاز کوهی، پیازچه، تره

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a chive and garlic dressing

سس سیر و پیاز کوهی

chive omelette

املت پیازچه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chive

  1. noun perennial having hollow cylindrical leaves used for seasoning
    Synonyms:
    chives cive schnittlaugh allium-schoenoprasum

ارجاع به لغت chive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chive

لغات نزدیک chive

پیشنهاد بهبود معانی