فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chives

tʃaɪvz tʃaɪvz

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

غذا و آشپزی گیاه‌شناسی تره، پیازچه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Garnish the salad with chopped fresh chives.

سالاد را با پیازچه‌ی تازه‌ی خردشده تزیین کنید.

Chives are a commonly used herb and can be found in grocery stores or grown in home gardens.

تره گیاهی است که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد و می‌توان آن را در خواربارفروشی‌ها یافت یا در باغچه‌های خانه پرورش داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chives

  1. noun perennial having hollow cylindrical leaves used for seasoning
    Synonyms:
    chive cive schnittlaugh allium-schoenoprasum

ارجاع به لغت chives

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chives» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chives

لغات نزدیک chives

پیشنهاد بهبود معانی