فروتنی، خشوع، تواضع
He approached the challenge with great humbleness and determination.
او با فروتنی و عزم فراوان با این چالش برخورد کرد.
Her humbleness endeared her to everyone she met.
تواضعش او را پیش هرکسی که ملاقات میکرد، محبوب میکرد.
سرافکندگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He embraced his humbleness, finding strength in simplicity.
سرافکندگی خود را پذیرفت و در بیآلایشی قدرت یافت.
The community admired his humbleness despite his many achievements.
مردم با سرافکندگی او علیرغم موفقیتهای فراوانش متعحب شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «humbleness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humbleness