صفت تفضیلی:
more humblyصفت عالی:
most humblyبا تواضع، با افتادگی، فروتنانه، از روی فروتنی، متواضعانه، خاضعانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He humbly acknowledged the support of his friends.
او متواضعانه به حمایت دوستانش اقرار کرد.
He humbly admitted his mistakes during the meeting.
او در این دیدار با تواضع به اشتباهات خود اعتراف کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «humbly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humbly