صفت تفضیلی:
more simplyصفت عالی:
most simplyبه سادگی، واقعاً، حقیقتاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to live simply
با سادگی زندگی کردن
He acted so simply and so wisely that everyone admired him.
او آنقدر با سادگی و عاقلانه عمل کرد که همه او را تحسین کردند.
I hate glasses, I wear them simply because I have to.
من از عینک بیزارم؛ ولی چون مجبورم آن را میزنم.
simply to say goodbye
فقط برای خداحافظی
I was simply furious.
کاملاً خشمناک بودم.
It's simply beautiful.
واقعا زیباست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «simply» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/simply