آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۱ شهریور ۱۴۰۴

    Barely

    ˈberli ˈbeəli

    معنی barely | جمله با barely

    adverb B2

    ‌به‌سختی، به‌زور، به‌زحمت، تنها

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    He barely speaks English.

    او به‌زحمت انگلیسی صحبت می‌کند.

    The team barely escaped defeat in the final seconds of the game.

    این تیم در ثانیه‌های پایانی بازی به‌زور از شکست فرار کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He barely passed the test, earning only one point above the failing grade.

    او فقط امتحان را پاس کرد و تنها یک نمره بالاتر از نمره‌ی مردودی کسب کرد.

    We could barely see everything in the room.

    به‌زحمت می‌توانستیم همه چیز را در اتاق ببینیم.

    We had barely a minute to spare.

    تنها یک دقیقه وقت داشتیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد barely

    1. adjective not quite
      Synonyms:
      almost just hardly scarcely only just scantily

    سوال‌های رایج barely

    معنی barely به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «barely» در زبان فارسی به «به‌سختی»، «به‌زور»، «به‌ندرت» یا «تنها اندکی» ترجمه می‌شود.

    «Barely» یکی از قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی است که معمولاً برای نشان دادن حالتی به کار می‌رود که چیزی در کمترین حد ممکن یا نزدیک به عدم وقوع رخ داده است. وقتی کسی می‌گوید I barely passed the exam، منظور این است که «من به‌سختی در امتحان قبول شدم»؛ یعنی نمره یا شرایط او فقط اندکی بالاتر از حداقل لازم بوده است. بنابراین این واژه نوعی حالت مرزی را توصیف می‌کند، جایی که چیزی با کمترین میزان تحقق پیدا می‌کند.

    از نظر کاربردی، «barely» اغلب برای توصیف محدودیت‌ها و سختی‌ها استفاده می‌شود. برای مثال، She could barely walk after the accident یعنی «او بعد از تصادف به‌زور می‌توانست راه برود». در اینجا تأکید بر ضعف یا دشواری یک عمل است. این واژه می‌تواند شدت شرایط را به شکلی روشن و ساده به مخاطب منتقل کند، به همین دلیل در گفتار روزمره، نوشتار ادبی و حتی متون علمی نیز کاربرد دارد.

    جالب است که «barely» می‌تواند در برخی موقعیت‌ها بار معنایی مثبت نیز داشته باشد. مثلاً وقتی کسی می‌گوید We barely made it on time یعنی «ما به‌سختی سر وقت رسیدیم». اگرچه تأکید بر سختی کار است، اما نتیجه‌ی نهایی مثبت است، زیرا هدف موردنظر (سر وقت رسیدن) محقق شده است. همین دوگانگی باعث می‌شود که «barely» کلمه‌ای منعطف باشد که در موقعیت‌های مختلف، هم احساس دشواری و هم حس رهایی و موفقیت را منتقل کند.

    از نظر تاریخی، واژه‌ی «barely» از ریشه‌ی «bare» به معنای «عریان» یا «خالی» گرفته شده است. بنابراین، معنای اصلی آن به چیزی بسیار کم یا نزدیک به «هیچ» برمی‌گردد. این ریشه‌ی معنایی هنوز در کاربرد امروز قابل‌مشاهده است، زیرا وقتی می‌گوییم چیزی «barely» اتفاق افتاده، در واقع می‌خواهیم بگوییم که تقریباً رخ نداده است. همین پیوند تاریخی میان معنای قدیمی و کاربرد کنونی نشان می‌دهد که چگونه زبان در گذر زمان تحول یافته، اما هسته‌ی معنایی خود را حفظ کرده است.

    «barely» قیدی است که هم از نظر زبانی و هم از نظر احساسی قدرت زیادی دارد. این کلمه می‌تواند تصویر روشنی از محدودیت، کمبود یا دشواری را به ذهن خواننده یا شنونده بیاورد. چه در بیان ساده‌ی روزمره و چه در نوشتار رسمی، استفاده‌ی درست از «barely» باعث می‌شود مفهوم به‌شکل دقیق‌تر و تأثیرگذارتری منتقل شود.

    ارجاع به لغت barely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «barely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barely

    لغات نزدیک barely

    • - bareheaded
    • - barelegged
    • - barely
    • - bareness
    • - barents sea
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.