فقط، تنها
He barely passed the test, earning only one point above the failing grade.
او فقط امتحان را پاس کرد و تنها یک نمره بالاتر از نمرهی مردودی کسب کرد.
We had barely a minute to spare.
تنها دقیقه وقت داشتیم.
بهزحمت، بهسختی، بهزور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He barely speaks English.
او بهزحمت انگلیسی صحبت میکند.
The team barely escaped defeat in the final seconds of the game.
این تیم در ثانیههای پایانی بازی بهزور از شکست فرار کرد.
آشکارا، بهوضوح، بهطور عریان
to state unpleasant facts barely
واقعیتهای ناخوشایند را آشکارا اظهار داشتن
We could barely see everything in the room.
بهوضوح میتوانستیم همه چیز را در اتاق ببینیم.
کلمهی «barely» در زبان فارسی به «بهسختی»، «بهزور»، «بهندرت» یا «تنها اندکی» ترجمه میشود.
«Barely» یکی از قیدهای پرکاربرد زبان انگلیسی است که معمولاً برای نشان دادن حالتی به کار میرود که چیزی در کمترین حد ممکن یا نزدیک به عدم وقوع رخ داده است. وقتی کسی میگوید I barely passed the exam، منظور این است که «من بهسختی در امتحان قبول شدم»؛ یعنی نمره یا شرایط او فقط اندکی بالاتر از حداقل لازم بوده است. بنابراین این واژه نوعی حالت مرزی را توصیف میکند، جایی که چیزی با کمترین میزان تحقق پیدا میکند.
از نظر کاربردی، «barely» اغلب برای توصیف محدودیتها و سختیها استفاده میشود. برای مثال، She could barely walk after the accident یعنی «او بعد از تصادف بهزور میتوانست راه برود». در اینجا تأکید بر ضعف یا دشواری یک عمل است. این واژه میتواند شدت شرایط را به شکلی روشن و ساده به مخاطب منتقل کند، به همین دلیل در گفتار روزمره، نوشتار ادبی و حتی متون علمی نیز کاربرد دارد.
جالب است که «barely» میتواند در برخی موقعیتها بار معنایی مثبت نیز داشته باشد. مثلاً وقتی کسی میگوید We barely made it on time یعنی «ما بهسختی سر وقت رسیدیم». اگرچه تأکید بر سختی کار است، اما نتیجهی نهایی مثبت است، زیرا هدف موردنظر (سر وقت رسیدن) محقق شده است. همین دوگانگی باعث میشود که «barely» کلمهای منعطف باشد که در موقعیتهای مختلف، هم احساس دشواری و هم حس رهایی و موفقیت را منتقل کند.
از نظر تاریخی، واژهی «barely» از ریشهی «bare» به معنای «عریان» یا «خالی» گرفته شده است. بنابراین، معنای اصلی آن به چیزی بسیار کم یا نزدیک به «هیچ» برمیگردد. این ریشهی معنایی هنوز در کاربرد امروز قابلمشاهده است، زیرا وقتی میگوییم چیزی «barely» اتفاق افتاده، در واقع میخواهیم بگوییم که تقریباً رخ نداده است. همین پیوند تاریخی میان معنای قدیمی و کاربرد کنونی نشان میدهد که چگونه زبان در گذر زمان تحول یافته، اما هستهی معنایی خود را حفظ کرده است.
«barely» قیدی است که هم از نظر زبانی و هم از نظر احساسی قدرت زیادی دارد. این کلمه میتواند تصویر روشنی از محدودیت، کمبود یا دشواری را به ذهن خواننده یا شنونده بیاورد. چه در بیان سادهی روزمره و چه در نوشتار رسمی، استفادهی درست از «barely» باعث میشود مفهوم بهشکل دقیقتر و تأثیرگذارتری منتقل شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barely