امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clearly

ˈklɪrli ˈklɪəli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more clearly
  • صفت عالی:

    most clearly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
به‌ وضوح، واضحا، مشخصا، به روشنی، به‌ خوبی، صریحا، آشکارا، بی‌تردید، بی‌گمان، به طور مسلم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- This is clearly the work of a superior artist.
- بی‌تردید این کار هنرمندی ممتاز است.
- I couldn't see their faces clearly in the twilight.
- در گرگ و میش نمی‌توانستم چهره‌های آن‌ها را به وضوح ببینم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clearly

  1. adverb without any doubt
    Synonyms: acutely, apparently, audibly, beyond doubt, certainly, conspicuously, decidedly, definitely, discernibly, distinctly, evidently, incontestably, incontrovertibly, indubitably, lucidly, manifestly, markedly, noticeably, obviously, openly, overtly, patently, penetratingly, perceptibly, plainly, positively, precisely, prominently, purely, recognizably, seemingly, sharply, sonorously, surely, translucently, transparently, undeniably, undoubtedly, unmistakably
    Antonyms: indefinitely, indistinctly, mysteriously, vaguely

لغات هم‌خانواده clearly

ارجاع به لغت clearly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clearly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clearly

لغات نزدیک clearly

پیشنهاد بهبود معانی