بهطور محسوس، بهطور مشهود، بهطور مشخص، بهطور قابلملاحظه، بهطور قابلتوجه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ellen had become noticeably thinner.
اِلن بهطور محسوسی لاغرتر شده بود.
This summer is noticeably warmer than previous ones.
تابستان امسال بهطور قابل توجهی گرمتر از تابستانهای پیشین است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «noticeably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/noticeably