قابل اطلاع، قابل گزارش (بیماری و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The police officer informed the public that the theft of personal belongings is a notifiable offence.
این افسر پلیس به مردم اعلام کرد که سرقت وسایل شخصی جرمی قابل گزارش است.
The doctor explained that tuberculosis is a notifiable disease due to its contagious nature.
پزشک توضیح داد که سل به دلیل ماهیت مسری آن بیماریای قابل اطلاع است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «notifiable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notifiable