شکل جمع:
notificationsاطلاعرسانی، آگاهسازی، اطلاع، اعلان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The school sends parents the notification when there is a schedule change.
در صورت تغییر برنامه، مدرسه به والدین اطلاعرسانی میکند.
The notification from the bank informed me that my account balance was low.
اطلاع بانک به من اعلام کرد که موجودی حسابم کم است.
کامپیوتر اطلاع، اعلان، نوتیفیکیشن (روی صفحهی موبایل یا کامپیوتر)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I received a notification on my phone that my package had been delivered.
در تلفنم اعلانی دریافت کردم که بستهی من تحویل داده شده است.
The notification popped up on my computer screen.
این نوتیفیکیشن روی صفحهی کامپیوتر من ظاهر شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «notification» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notification