شکل جمع:
advisoriesصفت تفضیلی:
more advisoryصفت عالی:
most advisoryمشورتی
advisory council
هیئت مشورتی
His role is purely advisory.
نقش او صرفاً جنبهی مشورتی دارد.
اعلامیه (که حاوی توصیه یا اطلاعات یا هشدار است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
flood advisory
هشدار سیل
The financial advisory provided guidance on investment strategies and warned of potential market risks.
در توصیهی مالی راهنماییهایی در مورد استراتژیهای سرمایهگذاری ارائه و در مورد خطرات احتمالی بازار هشدار داده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «advisory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advisory