با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Advisability

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
مصلحت، مطلوبیت، به مصلحت بودن، معقول بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I questioned the advisability and legality of this.
- مصلحت و قانونی بودن این موضوع را زیر سؤال بردم.
- advisability of permanently stationing U.S. forces in Poland
- به مصلحت بودن استقرار دائمی نیروهای آمریکایی در لهستان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد advisability

  1. noun recommendability
    Synonyms: suitability, sensibility
    Antonyms: inadvisability

لغات هم‌خانواده advisability

ارجاع به لغت advisability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advisability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advisability

لغات نزدیک advisability

پیشنهاد بهبود معانی