آخرین به‌روزرسانی:

Obviously

ˈɑːbviəsli ˈɒbviəsli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

بدیهی، آشکار، معلوم، واضحاً، مشخصاً، به‌وضوح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The answer to the question was obviously wrong.

پاسخ سؤال به‌وضوح اشتباه بود.

He didn’t study, so obviously he failed the exam.

او مطالعه نکرده بود، پس مشخصاً در امتحان رد شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He is obviously tired.

او به‌طور آشکاری خسته است.

She is obviously demented.

معلوم است که عقل خود را از دست داده است./ معلوم است دیوانه شده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد obviously

  1. adverb unmistakably
    Synonyms:
    certainly clearly definitely surely undoubtedly unquestionably without doubt plainly evidently noticeably visibly distinctly incontestably undeniably apparently seemingly

لغات هم‌خانواده obviously

  • adverb
    obviously

ارجاع به لغت obviously

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obviously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/obviously

لغات نزدیک obviously

پیشنهاد بهبود معانی