بهظاهر، بهطور قطع، بدون تردید، ظاهراً، آشکارا، گویا، از قرار معلوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He apparently lacked the desire to learn.
او ظاهرا تمایلی به یادگیری نداشت.
Apparently the apartment wasn't insured.
ظاهرا آپارتمان بیمه نبوده.
Hossein is apparently planning to go on a trip.
حسین ظاهراً قصد سفر دارد.
Apparently he is ill.
ظاهراً مریض است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «apparently» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apparently