مثل اینکه، که انگار، همچنانکه، که گویی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dog barked as if he saw a ghost.
سگ طوری پارس کرد که انگار روحی دید.
She smiled at him as if she had a secret.
جوری به او لبخند زد که گویی رازی دارد.
Why is he looking at me as if I were guilty?
چرا او جوری دارد به من نگاه میکند که انگار من مقصر هستم؟
She acted as if he didn't care.
جوری رفتار کرد که مثل اینکه برایش مهم نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «as if» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/as-if