Presumably

prɪˈzuːməbli prɪˈzjuːməbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
احتمالاً، از قرار معلوم، یحتمل، لابد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The missing car was presumably stolen sometime during the night.
- خودروی مفقودشده احتمالاً در طول شب به سرقت رفته است.
- The new employee presumably has experience in customer service, based on her resume.
- براساس رزومه‌ی کارمند جدید، او از قرار معلوم در زمینه‌ی خدمات مشتری تجربه دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد presumably

  1. adverb likely, reasonably
    Synonyms: apparently, assumably, credible, doubtless, doubtlessly, hypothetically, in all likelihood, in all probability, indubitably, it would seem, most likely, on the face of it, presumptively, probably, seemingly, supposedly, surely, theoretically, unquestionably
    Antonyms: doubtfully, unlikely

لغات هم‌خانواده presumably

ارجاع به لغت presumably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «presumably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/presumably

لغات نزدیک presumably

پیشنهاد بهبود معانی