Indubitably

    ɪnˈduːbɪt̬əbli ɪnˈdjuːbətəbli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    بدون تردید، مسلماٌ، یقیناٌ، قطعاٌ، بدون شک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He looked different, but it was indubitably John.
    - به‌ نظر فرق کرده بود، ولی بدون شک خودِ جان بود.
    - The museum indubitably has the best collection of modern art in the country.
    - این موزه بدون تردید دارای بهترین مجموعه‌ی هنر مدرن در کشور است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد indubitably

    1. adverb unquestionably
      Synonyms: certainly, definitely, for sure, indeed, no question, of course, positively, surely, undoubtedly, without doubt

    لغات هم‌خانواده indubitably

    ارجاع به لغت indubitably

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «indubitably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indubitably

    لغات نزدیک indubitably

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند