Doubter

    ˈdaʊtər daʊtə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (فرد) تردیدکننده، شکاک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The doubter questioned the validity of the scientific experiment.
    - فرد شکاک روایی آزمایش علمی را مورد پرسش قرار داد.
    - the doubter's skepticism
    - تردید فرد شکاک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد doubter

    1. noun person who does not believe
      Synonyms: agnostic, cynic, disbeliever, headshaker, questioner, skeptic, unbeliever, zetetic
      Antonyms: believer, truster

    لغات هم‌خانواده doubter

    ارجاع به لغت doubter

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «doubter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doubter

    لغات نزدیک doubter

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند