فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dubiously

ˈduːbiəsli ˈdʒuːbiəsli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور نامعلوم، به‌طور غیرقطعی، غیرقابل‌اطمینان به‌صورت صددرصدی

John was dubiously convicted of shooting four black men in a café.

جان بدون ادله‌ی کاملاً قابل‌باور، به تیراندازی به‌سمتِ چهار مرد سفیدپوست در یک کافه محکوم شد.

their often dubiously acquired assets

دارایی‌هایِ به‌طور نامعلوم به‌دست‌آمده‌ی آن‌ها

adverb

به‌طور مشکوک، توأم با احساسِ شک و تردید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The bank manager looked dubiously at my son's passport.

رئیس بانک با تردید به کارت شناسایی پسرم نگاه کرد.

He looked back at me, dubiously.

او به‌طور مشکوک به من نگاه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dubiously

  1. adverb doubtfully
    Synonyms:
    indecisively doubtingly suspiciously

ارجاع به لغت dubiously

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dubiously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dubiously

لغات نزدیک dubiously

پیشنهاد بهبود معانی