به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dubiously

ˈduːbiəsli ˈdʒuːbiəsli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور نامعلوم، به‌طور غیرقطعی، غیرقابل‌اطمینان به‌صورت صددرصدی
    • - John was dubiously convicted of shooting four black men in a café.
    • - جان بدون ادله‌ی کاملاً قابل‌باور، به تیراندازی به‌سمتِ چهار مرد سفیدپوست در یک کافه محکوم شد.
    • - their often dubiously acquired assets
    • - دارایی‌هایِ به‌طور نامعلوم به‌دست‌آمده‌ی آن‌ها
  • adverb
    به‌طور مشکوک، توأم با احساسِ شک و تردید
    • - The bank manager looked dubiously at my son's passport.
    • - رئیس بانک با تردید به کارت شناسایی پسرم نگاه کرد.
    • - He looked back at me, dubiously.
    • - او به‌طور مشکوک به من نگاه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dubiously

  1. adverb doubtfully
    Synonyms: doubtingly, indecisively, suspiciously

ارجاع به لغت dubiously

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dubiously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dubiously

لغات نزدیک dubiously

پیشنهاد بهبود معانی