(به گونهای که نشان میدهد که شخصی کاری اشتباه یا غیرقانونی یا غیرصادقانه انجام داده است) از روی شک و تردید، با/از روی بدگمانی
She looked at him suspiciously.
از روی بدگمانی به او نگاه کرد.
The man looked at her suspiciously.
آن مرد با بدگمانی به او نگاه کرد.
بهطور شکبرانگیز، بهطور شبههبرانگیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everything was suspiciously quiet.
همه چیز بهطرز شکبرانگیزی ساکت بود.
Let me know if you see anyone acting suspiciously.
اگر دیدید کسی بهطور شکبرانگیز عمل میکند، به من اطلاع دهید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «suspiciously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suspiciously