فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unsuspecting

ˌʌnsəˈspektɪŋ ˌʌnsəˈspektɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(از رویداد یا خطر احتمالی) نامطلع، بی‌خبر، ناآگاه، از همه‌جا بی‌خبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Anti-personnel mines lie in wait for their unsuspecting victims.

مین‌های ضد نفر، در کمین قربانیان ناآگاه است.

They are charged with selling worthless junk bonds to unsuspecting depositors.

آن‌ها متهم به فروش اوراق قرضه‌ی بی‌ارزش به سپرده‌گذاران ناآگاه هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsuspecting

  1. adjective gullible
    Synonyms:
    naive trusting credulous innocent simple easy confiding ingenuous trustful unwary unwarned off guard undoubting taken in unconscious inexperienced
    Antonyms:
    knowing suspecting conscious realizing expecting

لغات هم‌خانواده unsuspecting

ارجاع به لغت unsuspecting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsuspecting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unsuspecting

لغات نزدیک unsuspecting

پیشنهاد بهبود معانی