فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unsuspecting

ˌʌnsəˈspektɪŋ ˌʌnsəˈspektɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (از رویداد یا خطر احتمالی) نامطلع، بی‌خبر، ناآگاه، از همه‌جا بی‌خبر
    • - Anti-personnel mines lie in wait for their unsuspecting victims.
    • - مین‌های ضد نفر، در کمین قربانیان ناآگاه است.
    • - They are charged with selling worthless junk bonds to unsuspecting depositors.
    • - آن‌ها متهم به فروش اوراق قرضه‌ی بی‌ارزش به سپرده‌گذاران ناآگاه هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unsuspecting

  1. adjective gullible
    Synonyms: confiding, credulous, easy, inexperienced, ingenuous, innocent, naive, off guard, simple, swallowing, taken in, trustful, trusting, unconscious, undoubting, unsuspicious, unwarned, unwary
    Antonyms: conscious, expecting, knowing, realizing, suspecting

لغات هم‌خانواده unsuspecting

ارجاع به لغت unsuspecting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsuspecting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsuspecting

لغات نزدیک unsuspecting

پیشنهاد بهبود معانی