فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Expecting

ɪkˈspɛktɪŋ ɪkˈspɛktɪŋ

گذشته‌ی ساده:

expected

شکل سوم:

expected

سوم‌شخص مفرد:

expects

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal B1

آبستن، حامله

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

She is expecting a baby.

اون حامله است.

Are you expecting a baby?

آیا شما حامله‌اید؟

adjective

پرمعنا، پراهمیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The expecting silence in the room signaled the importance of the moment.

سکوت پرمعنا در اتاق نشانگر اهمیت لحظه بود.

Her expecting gaze hinted at the secrets she was ready to share.

نگاه پرمعنایش به رازهایی اشاره می‌کرد که او آماده بود تا در میان بگذارد.

adjective

مبتکر، خلاق

Her expecting ideas sparked a wave of creativity in the team.

ایده‌های خلاق او موجی از خلاقیت را در تیم برانگیخت.

The expecting design challenged conventional norms and inspired new trends.

طراحی مبتکر هنجارهای مرسوم را به چالش کشید و الهام‌بخش روندهای جدید بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expecting

  1. adjective pregnant
    Synonyms:
    expectant with child carrying in a family way

Collocations

be expecting

(عامیانه) آبستن بودن

ارجاع به لغت expecting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expecting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expecting

لغات نزدیک expecting

پیشنهاد بهبود معانی