گذشتهی ساده:
expectedشکل سوم:
expectedسومشخص مفرد:
expectsآبستن، حامله
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
She is expecting a baby.
اون حامله است.
Are you expecting a baby?
آیا شما حاملهاید؟
پرمعنا، پراهمیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The expecting silence in the room signaled the importance of the moment.
سکوت پرمعنا در اتاق نشانگر اهمیت لحظه بود.
Her expecting gaze hinted at the secrets she was ready to share.
نگاه پرمعنایش به رازهایی اشاره میکرد که او آماده بود تا در میان بگذارد.
مبتکر، خلاق
Her expecting ideas sparked a wave of creativity in the team.
ایدههای خلاق او موجی از خلاقیت را در تیم برانگیخت.
The expecting design challenged conventional norms and inspired new trends.
طراحی مبتکر هنجارهای مرسوم را به چالش کشید و الهامبخش روندهای جدید بود.
(عامیانه) آبستن بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expecting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expecting