فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dubitable

معنی و نمونه‌جمله

( dubious =) مورد‌شک، مشکوک، شک‌برانگیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The details of the story are dubitable.

جزئیات داستان (انسان را) به شک می‌اندازد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dubitable

  1. adjective not affording certainty
    Synonyms:
    uncertain unsure doubtful questionable dubious ambiguous unclear indecisive inconclusive equivocal iffy problematic problematical indeterminate clouded chancy borderline in-question

ارجاع به لغت dubitable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dubitable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dubitable

لغات نزدیک dubitable

پیشنهاد بهبود معانی