صفت تفضیلی:
more problematicصفت عالی:
most problematicهمچنین میتوان از problematical بهجای problematic استفاده کرد.
مشکلساز، دردسرساز، مسئلهدار، چالشبرانگیز، دشوار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The new policy has proven to be highly problematic for small businesses.
سیاست جدید برای کسبوکارهای کوچک بسیار چالشبرانگیز بوده است.
The lack of proper planning made the project increasingly problematic.
عدم برنامهریزی مناسب، پروژه را بهطور فزایندهای دردسرساز کرد.
His behavior at the party was quite problematic.
رفتار او در مهمانی کاملاً مشکلساز بود.
a problematic situation
وضع دشوار
غیرقطعی، مشکوک، اشکالدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wording of the contract is problematic and could lead to disputes.
نحوهی نگارش قرارداد مشکوک است و میتواند منجر به اختلافات شود.
The long-term effects of the drug are still problematic and need more research.
اثرات درازمدت دارو هنوز غیرقطعی هستند و نیاز به تحقیقات بیشتری دارند.
The historical accuracy of the film is somewhat problematic.
دقت تاریخی فیلم تا حدودی اشکالدار است.
It is problematic whether we should do it or not.
معلوم نیست که صلاح است این کار را انجام بدهیم یا نه.
توهینآمیز، نامناسب، مضر، زیانآور
The article contained some problematic and misleading statements.
مقاله شامل برخی اظهارات توهینآمیز و گمراهکننده بود.
Certain words in the advertisement were deemed problematic and had to be removed.
برخی از کلمات در تبلیغ نامناسب تشخیص داده شدند و باید حذف میشدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «problematic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/problematic