ظاهراٌ، در ظاهر، به ظاهر
Superficially, such a change might be considered a good thing.
چنین تغییری در ظاهر چیز خوبی است.
The job I've been offered is superficially appealing.
پیشنهادی شغلیای که به من شده در ظاهر جذاب است.
سطحی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Hill cannot write badly or superficially; his characters and plotting are, as usual, admirable.
هیل نه بد نه سطحی مینویسد؛ شخصیتها و طرح داستانش طبق معمول جذاباند.
The arguments were very superficially discussed.
درمورد مشاجرات خیلی سطحی صحبت شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «superficially» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superficially