Evidently

-dnt- / / -dent- ˈevədntli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
آشکارا، معلوم، به‌وضوح، به‌روشنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adverb
در ظاهر، از قرار معلوم
- Evidently he is going to resign.
- چنین پیداست که می‌خواهد استعفا بدهد.
- You are evidently very much like your father.
- همانا که درست مثل پدرت هستی.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد evidently

  1. adverb apparently, clearly
    Synonyms: doubtless, doubtlessly, incontestably, incontrovertibly, indisputably, it seems, it would seem, manifestly, obviously, officially, ostensibly, outwardly, patently, plainly, professedly, seemingly, to all appearances, undoubtedly, unmistakably, without question
    Antonyms: doubtfully, mistakably, obscurely, questionably, vaguely

لغات هم‌خانواده evidently

  • adjective
    evident
  • adverb
    evidently

ارجاع به لغت evidently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evidently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evidently

لغات نزدیک evidently

پیشنهاد بهبود معانی