آشکارا، معلوم، بهوضوح، بهروشنی
در ظاهر، از قرار معلوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Evidently he is going to resign.
چنین پیداست که میخواهد استعفا بدهد.
You are evidently very much like your father.
همانا که درست مثل پدرت هستی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «evidently» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/evidently