گذشتهی ساده:
apparelledشکل سوم:
apparelledسومشخص مفرد:
apparelsوجه وصفی حال:
apparellingشکل جمع:
apparelsرخت، اسباب، آراستن، پوشاندن، جامه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mehri entered through the door dressed in full wedding apparel.
مهری ملبس به جامهی عروسی از در وارد شد.
the white apparel of winter
جامهی سپید زمستان
They were appareled like Texans.
لباس آنها مثل کابویهای تگزاس بود.
His book is well printed and tastefully appareled.
کتاب او خوب چاپ شده و با سلیقه تزیین شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «apparel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apparel