گذشتهی ساده:
garbedشکل سوم:
garbedسومشخص مفرد:
garbsوجه وصفی حال:
garbingشکل جمع:
garbsلباس، پوشاک ویژه، کسوت، ظاهر، طرز، جامه پوشانیدن به، لباس پوشانیدن، طرز رفتار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
clerical garb
جامهی کشیشی
the outward garb of friendship
تظاهر به دوستی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «garb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garb