با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Clad

klæd klæd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clothed
  • شکل سوم:

    clothed
  • سوم شخص مفرد:

    clothes
  • وجه وصفی حال:

    clothing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    پوشاندن، آراستن
    • - clad in a green overcoat
    • - ملبس به پالتو سبز
    • - clad in the beauty of a thousand stars
    • - (لرد بایرون) مزین به زیبایی هزاران ستاره
    • - clad steel
    • - پولاد روکش‌دار
    • - clad coins
    • - سکه‌های روکش‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد clad

  1. adjective Wearing or provided with clothing; sometimes used in combination; - Bible
    Synonyms: clothed, adorned, arrayed, attired, covered, dressed, face, garbed, robed, sheathed
    Antonyms: unclothed
  2. verb To furnish with a covering of a different material
    Synonyms: cover, face, sheathe, side, skin

ارجاع به لغت clad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clad

لغات نزدیک clad

پیشنهاد بهبود معانی