آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Disrobe

dɪsˈroʊb dɪsˈrəʊb

معنی disrobe | جمله با disrobe

verb - transitive adverb

لباس درآوردن، برهنه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The doctor asked the patient to disrobe.

دکتر از بیمار خواست که لباس خود را در بیاورد.

The bride disrobed in front of the fire and tiptoed to the bedroom.

عروس جلو آتش بخاری رختهای خود را کند و پاورچین پاورچین به اتاق خواب رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد disrobe

  1. verb take off one’s clothes
    Antonyms:

ارجاع به لغت disrobe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disrobe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disrobe

لغات نزدیک disrobe

پیشنهاد بهبود معانی