امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unclothe

American: ənˈkloʊð British: ˈʌnˈkləʊð
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unclothed
  • شکل سوم:

    unclothed
  • سوم‌شخص مفرد:

    unclothes
  • وجه وصفی حال:

    unclothing

معنی

adverb
جامه از تن به در آوردن، عریان کردن، لخت شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unclothe

  1. verb To remove all the clothing from
    Synonyms:
    disrobe undress strip uncover discase divest uncase strip-down peel
  1. verb To make visible; bring to view
    Synonyms:
    show bare disclose display expose reveal uncover unmask unveil discover

ارجاع به لغت unclothe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unclothe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unclothe

لغات نزدیک unclothe

پیشنهاد بهبود معانی