Unclubbable

ˌʌnˈklʌbəbəl ˌʌnˈklʌbəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    منزوی، انزواطلب، گوشه‌گیر، گوشه‌نشین، غیراجتماعی
    • - He was known for being unclubbable, preferring to spend his evenings alone at home.
    • - او به انزواطلب بودن معروف بود چون ترجیح می‌داد عصرهایش را تنها در خانه بگذراند.
    • - The unclubbable cat preferred to hide under the bed.
    • - گربه‌ی گوشه‌گیر ترجیح می‌داد زیر تخت قایم شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت unclubbable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unclubbable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unclubbable

لغات نزدیک unclubbable

پیشنهاد بهبود معانی