گذشتهی ساده:
exposedشکل سوم:
exposedسومشخص مفرد:
exposesوجه وصفی حال:
exposingبیپناه گذاشتن، بیحفاظ گذاردن، در معرض گذاشتن، نمایش دادن، آشکار کردن
Our left flank was dangerously exposed to an enemy attack.
جناح چپ ما بهطور خطرناکی در معرض حملهی دشمن بود.
This coast is exposed to severe northerly winds.
این ساحل در معرض بادهای شدید شمالی قرار دارد.
The students were exposed to Hindu culture and religion.
فرهنگ و مذهب هندو به دانشجویان ارائه داده شد.
Some ancient people exposed unwanted infants.
برخی از اقوام کهن نوزادان ناخواسته را رها میکردند و میرفتند.
Prostitutes sat by the brook and exposed their thighs and breasts to the passersby.
روسپیها در کنار نهر نشسته و رانها و سینههای خود را در معرض دید رهگذران قرار میدادند.
He exposed two of the bank's managers.
او دو تا از مدیران بانک را لو داد.
The trial exposed their crimes.
محاکمه، تبهکاریهای آنها را آشکار کرد.
فاش کردن، افشا، ارائه، نمایش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This newspaper published a detailed expose of her private life.
این روزنامه افشای مفصلی از زندگی خصوصی او را چاپ کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expose