با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Peril

ˈperəl ˈperəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    perils

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    خطر، مخاطره، سیج
    • - in constant peril of death
    • - در معرض خطر دائمی مرگ
    • - he recks not of the peril.
    • - او از آن خطر باک ندارد.
  • verb - transitive
    به خطر انداختن، به مخاطره انداختن
    • - soldiers daily periled their lives.
    • - سربازان هر روز جان خود را به خطر می‌انداختند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد peril

  1. noun danger, risk
    Synonyms: cause for alarm, double trouble, endangerment, exposure, hazard, insecurity, jeopardy, liability, menace, openness, pitfall, risky business, uncertainty, vulnerability
    Antonyms: safeness, safety, security

Collocations

ارجاع به لغت peril

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peril» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peril

لغات نزدیک peril

پیشنهاد بهبود معانی