شکل جمع:
pitfallsخطر (غیرمنتظره)، مشکل (غیرمنتظره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
He was careful to avoid the pitfalls associated with online dating.
او مراقب بود که از مشکلات مرتبط با قرار آنلاین جلوگیری کند.
The team's lack of communication led to a major pitfall in the project.
عدم ارتباط تیم منجر به یک مشکل بزرگ در پروژه شد.
دام، تله، گودال سرپوشیده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She fell into the pitfall of procrastination during her studies.
او در دوران تحصیل به دام تعویق افتاد.
the pitfall of ignorance
دام جهل و نادانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pitfall» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pitfall